جدول جو
جدول جو

معنی لعبت بازی - جستجوی لغت در جدول جو

لعبت بازی
عروسک بازی، خیمه شب بازی، برای مثال چو در بازی شدند آن لعبتان باز / زمانه کرد لعبت بازی آغاز (نظامی۲ - ۱۳۶)، کنایه از شعبده بازی، حقه بازی
تصویری از لعبت بازی
تصویر لعبت بازی
فرهنگ فارسی عمید
لعبت بازی
عمل و شغل لعبت باز. عروسک بازی، خیمه شب بازی: چو در بازی شدند آن لعبتان باز زمانه کرد لعبت بازی آغاز. (نظامی لغ)، حقه بازی شعبده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لعبت باز
تصویر لعبت باز
عروسک باز، بازیگر، عامل خیمه شب بازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعبت باز
تصویر لعبت باز
((لُ بَ))
بازیگر، عروسک باز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لعبت باز
تصویر لعبت باز
آنکه خیمه شب بازی کند، عروسک باز، کنایه از شعبده باز، حقه باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوبت بازی
تصویر نوبت بازی
نیابه بازی داو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعبت ساز
تصویر لعبت ساز
عروسک ساز، بت ساز، بتگر
فرهنگ فارسی عمید
خود را به فقر زدن (بدروغ)، همچون لاتها رفتار کردن، قمار بی مایه. قمار بی مایه، خود را به ناداری و فقر زدن بدروغ
فرهنگ لغت هوشیار
اروسک ساز، آدمک ساز، بتساز بتگر آنکه عروسک سازد، آنکه خیمه شب بازی را راه اندازد، بت ساز بتگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لعبت باغ
تصویر لعبت باغ
نگار باغ گل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لبه بازی
تصویر لبه بازی
Brinksmanship
دیکشنری فارسی به انگلیسی
mistrzostwo w ryzykowaniu
دیکشنری فارسی به لهستانی
мастерство на грани
دیکشنری فارسی به روسی
майстерність на межі
دیکشنری فارسی به اوکراینی
habileté à prendre des risques
دیکشنری فارسی به فرانسوی
जोखिम लेने की कला
دیکشنری فارسی به هندی
מיומנות בסיכון
دیکشنری فارسی به عبری
ufanisi wa kuchukua hatari
دیکشنری فارسی به سواحیلی
การจัดการความเสี่ยง
دیکشنری فارسی به تایلندی
ঝুঁকি নেওয়ার দক্ষতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
خطرہ مول لینے کا فن
دیکشنری فارسی به اردو
مهارةٌ في التّحدّي
دیکشنری فارسی به عربی