- لعبت بازی
- عروسک بازی، خیمه شب بازی،
برای مثال چو در بازی شدند آن لعبتان باز / زمانه کرد لعبت بازی آغاز ، کنایه از شعبده بازی، حقه بازی(نظامی۲ - ۱۳۶)
معنی لعبت بازی - جستجوی لغت در جدول جو
- لعبت بازی
- عمل و شغل لعبت باز. عروسک بازی، خیمه شب بازی: چو در بازی شدند آن لعبتان باز زمانه کرد لعبت بازی آغاز. (نظامی لغ)، حقه بازی شعبده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عروسک باز، بازیگر، عامل خیمه شب بازی
آنکه خیمه شب بازی کند، عروسک باز، کنایه از شعبده باز، حقه باز
نیابه بازی داو
عروسک ساز، بت ساز، بتگر
خود را به فقر زدن (بدروغ)، همچون لاتها رفتار کردن، قمار بی مایه. قمار بی مایه، خود را به ناداری و فقر زدن بدروغ
اروسک ساز، آدمک ساز، بتساز بتگر آنکه عروسک سازد، آنکه خیمه شب بازی را راه اندازد، بت ساز بتگر
نگار باغ گل
Brinksmanship
habilidade de arriscar
Risikomanagement
mistrzostwo w ryzykowaniu
мастерство на грани
майстерність на межі
habilidad para arriesgar
habileté à prendre des risques
abilità nel rischio
risicomanagement
जोखिम लेने की कला
keahlian mengambil risiko
מיומנות בסיכון
risk alma yeteneği
ufanisi wa kuchukua hatari
การจัดการความเสี่ยง
ঝুঁকি নেওয়ার দক্ষতা
خطرہ مول لینے کا فن
مهارةٌ في التّحدّي